شرلوک هلمز

رمان و سریال شرلوک هلمز

شرلوک هلمز

رمان و سریال شرلوک هلمز

هوای سرد، بازی‌های یک شرلوک هولمز جوان


 مهدی تهرانی:
درام تاحدی کمدی و معمایی هوای سرد جزو فیلم های کوچک و مستقلی است که کمتر شانس دیده شدن پیدا می‌کنند اما حقیقتا زبانی سینمایی دارند.

فیلم داستانی ساده و دوخطی دارد و 2 کاراکتر اصلی بیشتر ندارد با این همه قصه بامزه و جذابی را روایت می‌کند که در یک اجتماع کوچک رخ داده است.

مناظر زیبای شهر پورتلند و نبود اداهایی فیلم‌های بزرگ و لس آنجلسی یا هالیوودی حداقل یک فضای جدید و قابل تنفس به تماشاگر ارائه داده که به همراه یک داستان معمایی تر و تمیز و بسیار ساده باعث شده این روایت تا انتها قابل پیگیری باشد. این در حالی است که هیچکدام از بازیگران فیلم را نمی شناسیم و کارگردان هوای سرد آرون کاتز با 29 سال سن نیز فیلمسازی گمنام است که با این کار، به احتمال زیاد تمام عوامل فیلم خودشان را به سینمایی ها شناسانده‌اند.

جوان 24 ساله ای به نام داگ که در دانشگاه شیکاگو به تحصیل در رشته جرمشناسی و هم چنین پزشکی قانونی اشتغال دارد، به زادگاهش ایالت اورگون و شهر پورتلند بازمیگردد.او که شیفته علوم جنایی و همچنین شخصیت شرلوک هولمز است قصد دارد مدتی را دور از درس و دانشگاه بماند و به صورت تجربی بیشتر با رشته ای که درآن تحصیل کرده آشنا شود و به قول خودش برای مدتی به ذهنش آرامش بدهد.

داگ خواهری بزرگتر دارد به نام گیل که یکی دوسالی از او بزرگتربوده و داگ بسیار به او وابسته است.از این رو به محض رسیدن به پورتلند در آپارتمان خواهرش ساکن می شود و سعی می کند کاری نیز پیدا کند.یکی از دوستان ناپدری اش که صاحب یک کارخانه یخ سازی است او را استخدام می کند و این باعث می شود داگ با کارلوس آشنا شود.

روزها همینگونه ساده و با آرامش در حال سپری شدن هستند که ناگهان بدون هیچ خبری سروکله یکی از دوستان خانوادگی آنها به نام ریچل پیدامی شود. ریچل نیز مانند داگ مدتی در شیکاگو بوده و حالا سرزده به پورتلند آمده و دلیل این کارش را نیز نمی گوید.مدتی بعد ریچل که رابطه عاطفی با کارلوس پیدا کرده در یک روز بی دلیل ناپدید می شود و کارلوس به هر دری می زند نمی تواند او را پیدا کند.

کارلوس مستاصل از هرهمه جا نیمه شب سراغ داگ می رود و خبر از ناپدید شدن ریچل می دهد. داگ که ابتدا به ساکن اصلا حاضر به اهمیت دادن به این موضوع نیست بالاخره ذهن و روحیه کارآگاهی اش روشن می شود و به سراغ ماجرا و حل کردن آن می رود. چند روز بعد ریچل پیدا می شود اما این تازه آغاز ماجرا است. ریچل در هنگام عزیمت به پورتلند کیفی پر از پول به همراه داشته که باید آن را به فردی تحویل می داده و در راه کیف زا از او ربوده اندواکنون دو روز فرصت دارد تا کیف را پیدا کند.داگ با مساعدت خواهرش سرانجام دزد و کیف را می یابند...



داستان هوای سرد همان روایتی از فیلم های جنایی و معمایی را مطرح می کند که پیش از این صد ها موردش را دیده ایم.فیلم هایی با بازیگران گران قیمت و لوکیشن های فراوان و بزرگ و کارگردان های شناخته شده .با این همه بسیاری از فیلم های اینچینن جز زرق و برق چیزی برای ارائه نداشتند.داستان بی محتوا یکی از دلایل بی اقبالی از فیلم های جنایی و معمایی است. روندی که حتی با لوکیشن های خاص و قهرمانان خاص تر نیز قابل نجات نیستند،چرا که تماشاگر جز قهرمانان پوشالی چیزی نمی‌بیند.

هوای سرد اما با همه کوچکی همه این امتیازات را دارد.قبل از هر چیز آدم های فیلم به شدت واقعی می نمایند.در حقیقت به ذات سینما اگر توجه کنیم کاراکترهای فیلم هوای سرد همگی قابل باورند و این در عین سادگی شان بسیار به دل می نشیند.یک برادر که شیفته شخصیت شرلوک هولمز است و درس مرتبط با کار این کاراکتر افسانه ای را در دانشگاه تحصیل می کرده به زادگاهش برمیگردد تا مدتی در کنار خانواده باشد. نوع رفتار و حتی فیزیک حرکتی داگ نشام می هد که او اگرچه جوانی است بسیار دوست داشتنی و به اصطلاح بچه مثبت و مبادی اخلاق، اما حقیقت این است که ابتدا ساکن چنان می نماید که تنها دو زار به درد کار کارآگاهی نمی خورد بلکه اصلا نمی تواند از یک خیابان به تنهایی عبور کند.

شخصیت دوست داشتنی و متین خواهر او یعنی گیل نیز دقیقا به نوعی محافظ برادر گیج خود است.داگ در پورتلند پدر و مادرش و اقوال ساکن هستند اما در منزل خواهرش ساکن می شود.فقط با او به گشت و گذار می ورد تا خاطرات دوران بچگی را دوباره بتواند زنده کند و سالها بودن در غربت برایش جبران شود. داگ تمام درد و دلش را به گیل می گوید و هم چنین رازهای زندگی اش.اصلا به نوعی داگ بدون گیل نمی تواند یک قدم راه برود. این داده ها را تماشاگر با داستانک های کوتاه فیلم در طی چهل دقیقه ابتدایی متوجه می شود. اما در ادامه می بینیم که داگ نیز قابلیت هایی دارد که مانند شرلوک هولمز است.یعنی ابتدا به ساکن باید گرم و جذب مسئله ای شود تا پس از آن غوغا کند.درست مثل سکانس بامزه رفتن داک و کارلوس به اتاق شماره 35 محل زندگی ریچل در هتل و پیدا کردن برخی مدارک از هویت واقعی این دختر...

شخصیت پردازی قهرمانان فیلم نیز برای تماشاگر باور پذیر است.این ویژگی فیلم های کوچک و جمع و جور است که اگر داستان خوب و کارگردان ششدانگ و مستعد داشته باشند می توانند خود را سرپا نگه دارند.ابتدای فیلم برای تماشاگر مثل دعوت به یک تور مجانی است.فردای روزی که داگ به پورتلند رسیده به محل کار خواهرش می رود و به اصرار  از او می خواهد تا شهر را به یاد کودکی باهم بگردند.دیدن مناظر فوق العاده زیبا و بکر شهر پورتلند و دیدار از پل قدیمی شهر و طبیعت اطراف آن همگی تماشاگر را جذب می کنند.تماشاگری که خسته است از دیدن صد ها هزار بار لوکیشن های بار و قمار و خیابان های تاریک لس آنجلس و نیویورک در فیلم های آمریکایی حالا می تواند در فضای پاک و طبیعت یک شهر ناشناخته نفس بکشد.اصلا ناشناخته در فیلم هوای سر همه کاره هستند.کارهای عجیب و غریب داگ نیز بیشتر ناشناخته هستند ار این رو گاهی رقتارش کمیک به نظر می رسد.در سکانس پنجم جایی که ریچل ناپدید شده و فعلا مدارک جزیی در دست داگ است و هنوز نتوانسته آدرس مرد کابوی را بدست بیاورد، شاهد هستیم که او به همراه خواهرش به یک مغازه پیپ فروشی می رود تا با خرید یک پیپ بیشتر مشابه شرلوک هولمز شود. بامزه اینجااست که اگرچه یک پیپ ارزان قیمت 20 دلاری می خرند اما عقلش نمی رسد که باید توتون هم بخرد و در فیلم می بینیم که دوباره مجبور می شوند برای خرید توتون جایی توقف کنند.با این همه وقتی در منزل داگ برای اولین بار پیپ را روشن می کند ابتدا به ساکن اتفاقی نمی افتد اما در خب در طی دو روز آینده همه چیز ختم به خیر می شود و داگ و گیل موفق می شوند.

به همه این‌ها باید تدوین خوب و موسیقی تاثیرگذار هوای سرد را اضافه کرد. بازی‌های خوب و گارگردانی قابل توجه در کنار قصه سرراست و قابل باور هوای سرد با کمک تدوین چشم نواز شده است. تدوینی که خود کاتز در مقام فیلمنامه نویس و کارگردان فیلم به خوبی انجام داده است. موسیقی متن کیگان دی ویت نیز از کارهای یک فیلم بزرگ هالیوودی چیزی کم ندارد و بسیار در فضا سازی کمک کرده است.با این همه می توان ادعا کرد که هوای سرد می تواند یک الگوی قابل اعتنا برای نویسندگان و فیلمسازان جوان باشد.



Cold weather

فیلمنامه و کارگردانی: آرون کاتز/موسیقی: کیگان دی ویت/ فیلمبرداری: آندرو رید/ محصول 2010 / زمان: 96 دقیقه

بازیگران: کریس کانکنو (داگ)،تریست کلی داون (گیل)، رائول کاستیلو (کارلوس)، روبین ریکون (ریچل)

شرلوک هلمز همچنان در صدر است

 همشهری آنلاین:
 فیلم شرلوک هلمز؛ بازی سایه‌ها برای سومین هفته متوالی پرفروش‌ترین فیلم سینمای جهان نام گرفت.

به گزارش ایسنا به نقل از اسکرین دیلی، قسمت دوم فیلم "شرلوک هلمز" محصول کمپانی برادران وارنر (WBPI)، توانست با فروش پنج میلیون دلاری، برای سومین هفته‌ متوالی رتبه‌ اول گیشه سینمای جهان را به خود اختصاص دهد.

"شرلوک هلمز" که مجموع فروش جهانی‌اش را به ‌‌٢٣٩ میلیون دلار رسانده است، بیشترین فروش خود را در برزیل، آرژانتین و استرالیا داشت و پیش‌بینی می‌شود تا پایان این هفته از مرز فروش ‌٢٥٠ میلیون دلار نیز بگذرد.

این فیلم به کارگردانی "گای ریچی" با بازی "جود لاو" و "رابرت داونی جونز"، روایت می‌شود.

قسمت اول این فیلم سال گذشته بر پرده‌ی سینماهای جهان بود و توانست به فروش ‌‌٤٧٠ میلیون دلاری دست یابد.

فیلم‌نامه‌ این اثر بر اساس کتاب کمدی و مصور "شرلوک هلمز" نوشته‌ لایونل وایاگرام به نگارش درآمده است.

همچنین رتبه دوم پرفروش‌ترین‌های سینمای جهان در هفته گذشته به فیلم "ماموریت غیرممکن؛ روح پروتکل" رسید که با فروش ‌‌١٦/٨ میلیون دلاری از ‌‌٥٨ کشور، مجموع فروش جهانی خود را به ‌‌٣٢٠ میلیون دلار رساند.

این فیلم محصول کمپانی پارامونت که چهارمین قسمت از سری آثار "ماموریت غیرممکن" است، بیشتر مراحل ساخت خود را در دوبی پشت سر گذاشت.

"ماموریت غیرممکن 4 " به کارگردانی براد بیرد مقابل دوربین رفته است و بازیگران سرشناسی چون تام کروز، جرمی رنر و سیمون پگ در آن بازی کرده‌اند که احتمالا در مراسم فرش قرمز جشنواره دوبی نیز حضور خواهند یافت.

فیلم‌برداری بخش‌هایی از "روح پروتکل" در برج خلیفه دوبی که بلندترین برج جهان است، انجام گرفت و البته در چند لوکیشن دیگر در مسکو، پراگ و ونکوور نیز ادامه یافت.

سری فیلم‌های "ماموریت غیرممکن" که تاکنون بیش از دو میلیارد دلار فروش جهانی داشته است، در سال‌های ‌‌١٩٩٦، ‌‌٢٠٠٠ و ‌‌٢٠٠٦ ساخته شدند و بر اساس یک مجموعه تلویزیونی که در دهه ‌‌٦٠ پخش شد، به پرده‌ سینما آمدند.

پرفروش‌ترین فیلم سینمای جهان ؛ "شرلوک هلمز" در صدر قرار گرفت


فیلم "شرلوک هلمز؛ بازی سایه‌ها" پرفروش‌ترین فیلم سینمای جهان در هفته گذشته نام گرفت.

به گزارش ایسنا به نقل از هالیوود ریپورتر، قسمت دوم فیلم «شرلوک هلمز» محصول کمپانی برادران وارنر توانست با کنارزدن فیلم «ماموریت غیرممکن؛ روح پروتکل» رتبه اول گیشه سینمای جهان را به خود اختصاص دهد.

«شرلوک هلمز» با فروش ‌٤/٤٣ میلیون دلار از ‌٥٠ کشور پرفروش‌ترین فیلم هفته گذشته سینمای جهان شد تا مجموع فروش جهانی‌اش را به ‌١٧٧ میلیون دلار برساند.

این فیلم به کارگردانی «گای ریچی» با بازی «جود لاو» و «رابرت داونی جونز»، روایت می‌شود.

قسمت اول این فیلم سال گذشته بر پرده‌ی سینماهای جهان بود و توانست به فروش ‌‌٤٧٠ میلیون دلاری دست یابد. فیلمنامه‌ این اثر بر اساس کتاب کمدی و مصور «شرلوک هلمز» نوشته‌‌ «لایونل وایاگرام» به نگارش درآمده است.

فیلم «آلوین و موش خرماها: جیغ زنندگان» با فروش ‌٣٠ میلیون دلار از ‌٦٢ کشور در رتبه دوم فهرست جهانی پرفروش‌ترین‌ها قرار گرفت.

این فیلم انیمیشن به کارگردانی «بتی توماس» مجموع فروش جهانی خود را به ‌١٢٨ میلیون دلار رسانده است و بیشترین استقبال را ازسوی شهروندان برزیلی داشت.

در خلاصه فیلم آمده است: «خواننده مشهور و جهانی موش خرماها پس از مدتی به گروه سه نفره موش‌خرماها در مدرسه باز می‌گردد. او و گروهش می‌خواهند در مسابقات موسیقی دبیرستانی شرکت کنند، اما آنها خود را درگیر مسائل روزمره و رفتن به گردش می‌کنند تا اینکه در زمان نزدیک به شروع مسابقات، سه موش‌خرمای پسر با یک گروه جدید از خواننده‌ها روبرو می‌شوند؛ یک گروه سه نفره از موش‌خرماهای دختر که به چیپانکزها معروف‌اند.

در ابتدا این دو گروه با یکدیگر به شدت مبارزه می کنند تا خود برنده مسابقه شوند اما در ادامه متوجه می شوند که می‌توانند با یکدیگر دوست باشند ...شدند.

رتبه سوم پرفروش ترین های سینمای جهان به فیلم «ماموریت غیرممکن؛ روح پروتکول» رسید که با فروش ‌٧/٢٧ میلیون دلاری از ‌٥٥ کشور مجموع فروش جهانی خود را به ‌٢٨٧ میلیون دلار رساند.

این فیلم محصول کمپانی پارامونت که چهارمین قسمت از سری آثار «ماموریت غیرممکن» است، بیشتر مراحل ساخت خود را در دوبی پشت سر گذاشت.

«ماموریت غیرممکن ‌‌٤» به کارگردانی «براد بیرد» مقابل دوربین رفته است و بازیگران سرشناسی چون «تام کروز»، «جرمی رنر» و «سیمون پگ» در آن بازی کرده‌اند که احتمالا در مراسم فرش قرمز جشنواره دوبی نیز حضور خواهند یافت.

فیلمبرداری بخش‌هایی از «روح پروتکل» در برج خلیفه دوبی که بلندترین برج جهان است، انجام گرفت و البته در چند لوکیشن دیگر در مسکو، پراگ و ونکوور نیز ادامه یافت.

سری فیلم‌های «ماموریت غیرممکن» که تاکنون بیش از دو میلیارد دلار فروش جهانی داشته است، در سال‌های ‌‌١٩٩٦، ‌‌٢٠٠٠ و ‌‌٢٠٠٦ ساخته شدند و بر اساس یک مجموعه تلویزیونی که در دهه‌ی ‌‌٦٠ پخش شد، به پرده‌ی سینما آمدند.

بازگشت شرلوک هلمز

ترجمه - کیکاووس زیاری:
تولید نسخه سینمایی جدیدی از ماجراجویی‌های شرلوک هلمز، صنعت سینما و دوستداران سینما را به یاد خالق مجموعه قصه‌های این کارآگاه نکته‌سنج و تیزبین یعنی سر‌آرتور کانن‌دویل انداخته است.

 در هفته‌ای که گذشت دوستداران سینما و دنیای ادبیات، صدوپنجاهمین سال تولد این نویسنده را جشن گرفتند. صنعت سینما سخت مشتاق بود که نسخه جدید سینمایی «شرلوک هلمز» را برای نمایش در چنین روزهایی آماده کند اما این اقدام عملی نشد و به‌جای آن، در کشورهای مختلف- و به‌‌ویژه در انگلستان که محل تولد این نویسنده است- مراسم هنری زیادی برپا شد و نسخه‌های سینمایی و تلویزیونی قصه‌های شرلوک هلمز، در هفته‌های فیلم مختلف به نمایش درآمد.

شرلوک هلمز جدید سینما را گای‌ریچی، فیلمساز غیرمتعارف انگلیسی کارگردانی کرده است و رابرت داونی جونیور در آن در نقش هلمز ظاهر شده است. این بازیگر اسکارگرفته سینما پس از موفقیت کلان فیلم ابرقهرمانانه و کمیک‌استریپی «مردآهنی» اولین قرارداد سینمایی‌ای که امضا کرد، بازی در همین نقش هلمز بود. تهیه‌کنندگان فیلم برای انتخاب یک بازیگر مناسب تلاش و تحقیق زیادی کردند و بالاخره به این نتیجه رسیدند که داونی جونیور بهترین گزینه برای ایفای این نقش است.

این بازیگر هم به جز علاقه‌ای که به قصه‌های شرلوک هلمز و این شخصیت دارد با این امیدبازی در فیلم را قبول کرد که موفقیت نسخه جدید، راه را برای تولید قسمت‌های بعدی آن هموار کند. به این ترتیب، داونی جونیور در کنار «مردآهنی» فیلم دیگری نیز دارد که به صورت یک مجموعه فیلم دنباله‌دار ساخته خواهد شد.

اندرو لیکوت که اخیرا کتاب شرح حال آرتور کانن‌دویل را نوشته، می‌گوید: ترکیب دو‌نفره کاراکترهای پلیسی برای قصه‌های فیلم پلیسی و جنایی در حکم یک الماس درخشان است.

این نوع ترکیب از دیرباز در دنیای ادبیات و سینما متداول بوده و همیشه با استقبال تماشاگران روبه‌رو شده است. به گفته او «به قصه‌های قدیمی بازرس مورس و دوست او لوئیس نگاه کنید! این قصه‌ها هم از همان الگوی قصه‌های هلمز و دیگران پیروی می‌کنند. ارتباط بین شرلوک هلمز و دوست همیشگی‌اش واتسن در قصه‌های دویل، برای سینما و تلویزیون حکم موهبتی را داشت که نمی‌شد از آن چشم‌پوشی کرد. اول از همه دنیای تئاتر از این ترکیب هوشمندانه استفاده کرد و پس از آن نوبت به سینما و تلویزیون رسید».

این «موهبت» حقیقتا برای صنعت سینما ارزشمند بود. هنوز هم منتقدین سینمایی و ادبی این سؤال (تقریبا بدون جواب) را مطرح می‌کنند که در قصه‌های شرلوک هلمز چه رمز و رازی وجود دارد که پس از گذشت 122سال از خلق آن، مردم آن را دوست دارند و دو رسانه سینما و تلویزیون (دنیای تئاتر را به حساب نیاورده‌ایم!) هرچندوقت یک‌بار به سراغ آن رفته و برای تولید محصولات جدید خود، از آنها الهام می‌گیرند؟ در سال1886 که اولین نسخه‌ قصه‌های شرلوک هلمز چاپ شد و او حیات خویش را روی خطوط سیاه‌رنگ کتاب‌های قدیمی آغاز کرد، هیچ‌کس فکر نمی‌کرد روزی این کاراکتر تبدیل به یکی از معروف‌ترین و سرشناس‌ترین آدم‌های تمام دوران شود.

قصه «A study in scarlet» یک قصه معمولی بود که سرآغاز خلق قصه‌های دیگری شد که یک جریان ادبی را به دنبال خودش به راه انداخت. این قصه هم کاراکتر شرلوک هلمز را پایه‌گذاری کرد و هم آینده خالق آن را رقم زد. در آن زمان هنوز چیزی به نام سینمای ناطق وجود نداشت که بخواهد از این قصه‌ها بهره ببرد.

با این قصه، مردم عادی با کاراکتر شرلوک هلمز آشنا شدند؛ بازپرسی دقیق و نکته‌سنج که معماهای جرم و جنایت را به شکلی هوشمندانه و دقیق خلق می‌کرد. شیوه کار او خیلی ساده بود و وی در کمال خونسردی با همکاری دستیار خود واتسن، مجرمین را با حقه‌های خردمندانه خویش به دام‌ می‌انداخت. در آن دوران، چنین کاراکتری حکم یک موجود پیشگام را داشت و حتی تا امروز تازگی و ظرافت خود را حفظ کرده است. حتی در شرایط فعلی هم کاراکتر هلمز تمام خواسته‌های ما از یک کارآگاه خیالی بزرگ را جواب می‌دهد.

هدف اولیه هر یک از تماشاگران سینما این است که پس از دیدن جرمی که روی پرده اتفاق افتاده، شخصیت اصلی ماجرا به وظیفه خویش عمل کرده و کارش را خوب و درست انجام دهد. در حقیقت، شرلوک هلمز روی پرده سینما آن‌چنان کار خود را خوب و درست انجام می‌دهد که باعث شگفتی بیننده می‌شود. صنعت سینما خیلی خوب می‌داند که چگونه از چنین شخصیتی نهایت استفاده را بکند.

اما ویلیام کی‌هاوارد، کارگردان یکی از فیلم‌های شرلوک هلمزی (محصول سال 1932) می‌گوید که آرتور کانن‌دویل 28ساله اولین نویسنده‌ای نبود که از ظرفیت بالای یک بازرس پردردسر و مشکل‌دار پلیس، برای تعریف یک‌سری قصه جذاب پلیسی استفاده کرد. این فیلمساز با این عقیده منتقدین ادبی که کانن‌دویل را تحت تاثیر ادگار آلن‌پو و قصه «آگوست دوپین و لیکوپ» می‌دانند، کاملا موافق است. نکته جالب اینکه صنعت سینما در طول سال‌های مختلف‌ فعالیت خود ادگار آلن‌پو را هم به حال خودش رها نکرده و قصه‌های او را نیز تبدیل به فیلم سینمایی کرده است.

با این حال، دوستداران سینما و ادبیات این واقعیت را قبول دارند که تقریبا تمام کاراکترهای خیالی قصه‌های پلیسی و کارآگاهانه، در سایه شرلوک هلمز قرار دارند؛  از کرت والاندر گرفته تا کاراکتر فیلیپ مارلوی قصه‌های ریموند چندلر، تمام این شخصیت‌ها به نوعی تحت تاثیر کاراکتر هلمز هستند. در دنیای سینما هم هر کاراکتر پلیس یا کارآگاهی در اوج موفقیت خویش با هلمز مقایسه شده است. حتی یک‌بار چندلر چنین اظهارنظر کرد: «شرلوک هلمز با آن نوع رفتار و پوشش و لحن صحبتی که دارد، حکم یک پدیده را پیدا کرد. او خیلی زیاد صحبت نمی‌کرد، ولی دیالوگ‌هایی که به زبان می‌آورد، فراموش‌نشدنی هستند.»

منتقدین سینمایی عقیده دارند صنعت سینما این کاراکتر را به بهترین شکل روی پرده سینما به تصویر کشیده است. نکته اصلی قصه‌های هلمز این است که در دنیای جرائم و جنایات، می‌توان این جرائم را با بهره‌گیری از نیروی منطق و دید باز حل کرد. تمام مجموعه‌ها و فیلم‌هایی هم که براساس قصه‌های هولمز ساخته شده‌اند، این نکته را به‌خوبی رعایت کرده‌اند. اولین شرلوک هلمز هالیوودی، سروکله‌اش در سال1916 پیدا شد.

این اتفاق در حالی می‌افتاد که فرانسوی‌ها و آلمانی‌ها، قبل از آن اقتباس‌های سینمایی خود از این قصه انگلیسی را ارائه داده بودند. منتقدین سینمایی می‌گویند کانن‌دویل یک شخصیت قوی را در دل یک فضاسازی ماهرانه معرفی کرده بود و این مسئله به صنعت سینما توانایی و فرصت خلق فیلم‌هایی هیجان‌انگیز را می‌داد.این در حالی است که صنعت سینما هر بار با توجه به وضعیت جاری بین‌المللی، دخل‌و‌تصرف‌هایی در قصه شرلوک هلمز کرده است. برای مثال در دهه40 میلادی آنها باسیل رابتون را در نقش هلمز به مبارزه با نیروهای آلمان نازی فرستادند. این فیلم که سال1939 با نام «ماجراجویی‌های شرلوک هلمز» ساخته شد، نام آلفرد ال‌ورکر را به عنوان فیلمساز، بر خود دارد.

سال قبل صنعت سینما ناگهان اعلام کرد قصد تولید 2فیلم متفاوت براساس قصه‌های شرلوک هلمز را دارد. یکی از این دو طرح هیچ‌وقت عملی نشد و طرح گای‌ریچی، فیلمساز مستقل سینمای انگلستان هم‌اکنون آماده نمایش است. منابع داخل صنعت سینما می‌گویند با شروع فیلمبرداری فیلم ریچی، طرف مقابل از تولید فیلمی با مضمون مشابه منصرف شد. ریچی نقش هلمز را به رابرت داونی‌جونیور سپرد و جودلا را به عنوان دستیار وی (دکتر واتسن) انتخاب کرد.

قبل از انتخاب جودلا برای این نقش، قرار بود کالین فارل، دکتر واتسن فیلم باشد. ریچی چندین‌بار با وی دیدار و گفت‌وگو کرد ولی فارل بازی در این نقش را به این دلیل رد کرد که یک نقش مکمل است. کارگردان فیلم در همان زمان به وی گفت یک اشتباه حرفه‌ای مرتکب شده است. هالیوودنشینان روی «شرلوک هلمز» جدید شرط‌بندی کرده‌اند و می‌گویند تقریبا یک قرن پس از آنکه این کاراکتر روی پرده سینما دیده شد، هلمز هنوز هم ظرفیت تجاری بالایی در گیشه نمایش دارد.

آنها قول داده‌اند که تماشاگران از این فیلم استقبال خیلی خوبی داشته باشند و نسخه جدید فیلم، یکی از کارهای موفق و پرفروش سال آینده میلادی خواهد بود. نسخه جدید شرلوک هلمز در شرایطی در آمریکا اکران عمومی می‌شود که از نمایش عمومی آخرین فیلم شرلوک هلمز در سینماهای این کشور بیش از 20سال می‌گذرد. سال‌1988 فیلم «بدون هیچ نشانه‌ای» روی پرده سینماها رفت که حال‌وهوایی کمدی داشت و مایکل کین انگلیسی‌تبار در آن نقش این بازرس نکته‌سنج را بازی کرد.

رابرت داونی‌‌جونیور برای ایفای نقش شرلوک هلمز گریم ویژه‌ای شد. او برای اینکه بتواند نقش خود را بهتر بازی کند (و در حقیقت به شناخت و درک بهتری از کاراکتر هلمز برسد) تمام قصه‌های کانن‌بویل را دوباره خواند و به تماشای فیلم‌هایی نشست که قبل از این، روی این قصه‌ها ساخته شده بودند. در عین حال، او هنگام فیلمبرداری صحنه‌های اکشن فیلم، 2بار مجروح شد.

نکته جالب در مورد حضور جودلا در نسخه جدید این است که وی قبل از این در یکی از فیلم‌های شرلوک هلمزی نقش کوتاهی داشته است. این فیلم که محصول سال1991 است «پرونده شرلوک هلمز» نام دارد و در آن جرمی ‌برت نقش تلویزیونی معروف خود را تکرار کرده بود. دوستداران قصه‌ها و فیلم‌های شرلوک هلمزی، این فیلم را یکی از بهترین کارهای ژانر سینمای شرلوک هلمز می‌دانند و علاقه خاصی به آن دارند.