شرلوک هلمز

رمان و سریال شرلوک هلمز

شرلوک هلمز

رمان و سریال شرلوک هلمز

عکس عروسی خالق «شرلوک هلمز»

سر آرتور کانن دویل خالق مجموعه داستان‌های «شرلوک هلمز» در سال 1907 ازدواج کرد.

به گزارش خبرگزاری خبرآنلاین، کانن دویل یک سال پس از مرگ همسر اولش برای دومین بار ازدواج کرد. نام همسر دوم کانن دویل، جین لکی بود.



آرتور کانن دویل پزشک اسکاتلندی بود که امروز بیشتر با داستان‌های «شرلوک هلمز» در یادها مانده است. او جدا از این داستان‌های کارآگاهی کتاب‌هایی در زمینه تاریخ و احضار ارواح نوشته است.

منبع: سایت سر آرتور کانن دویل

درباره سر آرتور کانن دویل، خالق شرلوک هلمز

همشهری آنلاین:
کمتر پیش می‌آید که مخلوقی از خالق خود مشهورتر شود. شرلوک هلمز نمونه‌ خوبی از این مورد است

کارآگاه برجسته‌ ادبیات جهان که مرگش نامه‌های خشم‌آلود فراوانی را برای نویسنده‌اش به همراه داشت: مردی به نام سر آرتور کانن دویل.

اگر آگاتا کریستی علاقه‌ وافری به قهرمانان دست‌پرورده‌اش، هرکول پوآرو یا خانم مارپل داشت، در عوض سر آرتور کانن دویل قهرمانش را از روی قصد به کشتن داد؛ آن هم تنها به این دلیل که دیگر حوصله‌ او را نداشت.

البته در آن زمانی که او در پی راهی می‌گشت تا از دست شرلوک هلمز خلاص شود، حساب یک چیز را نکرده بود: آن هم واکنش خوانندگان و شیفتگان هلمز که نمی‌توانستند تصور کنند کارآگاه محبوبشان دیگر زنده نیست.

شرلوک هلمز تا آن اندازه واقعی به نظر می‌رسید که با مردن او انگار امنیت خیابان‌های لندن هم به خطر می‌افتاد و دیگر هیچ مانعی نمی‌توانست سد راه جنایتکاران و قاتلان شود. از نظر خوانندگان، دویل می‌توانست هر کاری را با هلمز بکند، اما "کشتن" هلمز چیزی نبود که آنها به سادگی به آن رضایت بدهند.

سر آرتور کانن دویل، خالق برجسته‌ترین کارآگاه جهان، در نهایت مجبور به پذیرش این نکته شد که مخلوقش مشهورتر از خود اوست، هر چند در نهایت هر دو به یک اندازه جاودانه ماندند.

روی آوردن دکتر بیکار به داستان‌نویسی

آرتور ایگناتیوس کانن دویل در اصل در دانشگاه ادینبورگ پزشکی خوانده بود و مدتی نیز به عنوان پزشک کشتی به سواحل غربی آفریقا و قطب شمال سفر کرده بود. او پسر مردی انگلیسی و دا‌ئم‌الخمر بود که هیچ دستاورد مهمی در زندگی‌اش نداشت و مادرش زنی ایرلندی و کتابخوان بود که در روز ۲۲ مه سال ۱۸۹۵ او را به دنیا آورده بود.

کانن دویل پس از اتمام تحصیلاتش به مدت هشت سال تمام هر روز روانه‌ مطب سوت و کورش می‌شد که به ندرت بیماری داخل آن قدم می‌گذاشت. البته کسادی طبابت دویل نتیجه‌ ارزشمندتری به همراه داشت، زیرا او به اندازه‌ کافی زمان در اختیار داشت تا دست به قلم شود. هرچند در نگاه اول، پزشکی کمک چندان بزرگی در امر نویسندگی به شمار نمی‌رود، اما در مورد دویل قضیه کاملا تفاوت می‌کرد، زیرا او شخصیت‌پردازی اصلی داستانش را مدیون استادش در دانشگاه ادینبورگ بود.

دویل برای خلق شرلوک هلمز، پروفسور جوزف بل را به یاد می‌آورد که دارای استعداد خارق‌العاده‌ای بود. او در رویارویی با بیماران می‌توانست به خوبی از روی ویژگی‌های ظاهری آنها پی به شغل و خصوصیات شخصی آنها ببرد؛ مثلا تفاوت میان راه رفتن یک سرباز و یک ملوان.

برای مثال اگر بل متوجه می‌شد که بیمارش یک ملوان است، به دنبال خالکوبی‌هایی می‌گشت که می‌توانستند به او نشان دهند که بیمارش به چه سرزمین‌هایی سفر کرده است. او همچنین هیچگاه از بررسی دست‌های بیمارانش غافل نمی‌‌شد، زیرا دست‌ها به خوبی نشان می‌دادند که شغل یک فرد چیست.       

زمانی که دویل دانشجوی سال دوم پزشکی بود، جوزف بِل او را به عنوان دستیارش انتخاب کرد. این فرصت مناسب به دویل این امکان را می‌داد تا به خوبی شاهد رفتار بل باشد و تک تک ویژگی‌های او را به خاطر بسپارد. این ویژگی‌ها شامل ویژگی‌های ظاهری نیز می‌شد. بینی و چانه‌ مثلثی‌شکل بل، راه رفتن پر انرژی او و همچنین چشم‌های درخشانش درست خصوصیاتی بودند که بعدها شرلوک هلمز به تمامی وامدار آنها شد.

بسیاری بر این عقیده‌اند که شخصیت دکتر واتسن، دوست و همراه همیشگی شرلوک هلمز، در حقیقت تصویری از خود کانن دویل است و هلمز نیز کسی نیست جز پروفسور بل.

شبحی بلند بالا با بینی عقابی شکل

با داستان (A Study in Scarlet) که در ایران با نام "اتود در قرمز لاکی" ترجمه شده، شرلوک هلمز برای نخستین بار پا به دنیای واقعی گذاشت.

با اولین داستان، هلمز نشان داد که کارآگاهی متفاوت از هم‌کیشان پیشینش است. او که تا اندازه‌ای از شیمی سر رشته دارد، در آزمایشگاه کوچک منزلش لکه‌‌های خون به جا مانده از صحنه‌ جنایت را تجزیه می‌کند؛ کاری که در آن زمان حتی در اسکاتلند یارد هم چندان متداول نبود!
 
دویل در ازای ۱۳۰ پوند امروزی این داستان را فروخت که در سالنامه‌ بیتن در کریسمس ۱۸۸۷ به چاپ رسید. رفته رفته ناشران دیگر هم به داستان‌های هلمز علاقه نشان دادند و به این ترتیب دویل تصمیم گرفت تا پزشکی را رها کند و تمام وقت خودش را به مخلوقش اختصاص دهد. البته در این میان خوانندگان هم نه تنها با ویژگی‌‌های منحصر به فرد شرلوک هلمز آشنا شده بودند، بلکه تصور دقیقی از چهره‌ او نیز داشتند.

این تصور دقیق مرهون تصاویری بود که سیدنی پجت از هلمز ترسیم کرده بود. در تمامی این نقاشی‌ها که همراه با داستان‌ها نخستین‌بار در مجله‌ "استرند" به چاپ رسیدند، هلمز مردی بلندبالا با بینی و چانه‌ عقابی شکل نمایش داده شده بود که دقیقا با جزییات ذکر شده از سوی دویل مطابقت داشت.

جدال مرگ

کانن دویل در مجموع ۵۶ داستان کوتاه و بلند درباره‌ شرلوک هلمز نوشته است. البته در این میان او یک بار قهرمانش را به کشتن داد تا بلکه کمی با خیال راحت نفس بکشد و به گفته‌ خودش وقت برای پرداختن به دیگر داستان‌ها و رمان‌هایش داشته باشد. برای همین هم، هنگامی که او به همراه خانواده‌اش برای معالجه‌ همسرش در سوئیس به سر می‌برد، با دیدن آبشار "رایشن باخ" به این فکر افتاد تا مقدمات مرگ شرلوک هلمز را آماده کند.

به این ترتیب آبشار رایشن‌باخ تبدیل به صحنه‌ جدال میان هلمز و دشمن دیرینه‌اش پروفسور جیمز موریارتی شد. هر چند هلمز شمشیرباز و مشت‌زن چیره دستی بود، اما با این حال در این جدال شکست خورد و درون آبشار سقوط کرد.

البته دویل روی دیگر سکه را ندیده بود. خشم طرفداران هلمز از مرگ وی آنچنان شدید بود که او ناچار شد کارآگاه را یک بار دیگر زنده کند. سپس هلمز برای واتسن توضیح می‌دهد که در این نبرد او توانسته خود را از سقوط نجات دهد و برای مدتی به عنوان یک جهانگرد نروژی سفر کند!

پایان حقیقی یک قهرمان

آرتور کانن دویل در مجموع پنج فرزند داشت که حاصل دو ازدواج وی بودند. او همانند قهرمانش ورزشکار خوبی به شمار می‌رفت و مهارت زیادی در بازی کریکت، گلف و فوتبال داشت. دویل پس از ازدست دادن همسر اول، یکی از پسرانش و چند تن از خویشاوندان نزدیکش مدتی دچار افسردگی شدید شده بود. وی به زندگی پس از مرگ علاقه داشت و در مورد آن نیز نوشته‌های فراوانی دارد.
 
به دلیل نوشتن چندین مقاله درباره‌ جنگ "بوئر" (جنگ آفریقای جنوبی) برای یک روزنامه‌ انگلیسی، مفتخر به دریافت لقب "سر" شد.

در پاییز سال ۱۹۲۹ مشخص شد که سر آرتور کانن دویل مبتلا به ناراحتی شدید قلبی است. یک سال بعد، هنگامی که صبح زود به درون باغ خانه‌اش رفته بود، دچار حمله‌ قلبی شد و در روز دوشنبه ۷ ژوئیه‌ سال ۱۹۳۰ در میان اعضای خانواده‌اش در گذشت.

آخرین جمله‌ای که سر آرتور کانن دویل بر زبان آورد، خطاب به همسرش بود. او زمزمه کرد: «تو بی‌نظیری.»
 
۲2 ماه مه، ۱۵۰مین سالروز تولد سر آرتور کانن دویل است.

رد پای کارآگاه انگلیسی در کوچه پس‌کوچه‌های ایران
 
خانه‌ شماره 221 در خیابان بیکر شهر لندن بدون شک معروفترین آدرس در دنیای ادبیات است. ردپای ساکنان آن‌، شرلوک هلمز و دکتر واتسن را نه تنها در کتاب‌ها، بلکه در تلویزیون ایران هم می‌توان دنبال کرد.

شرلوک هلمز کارآگاه ویژه‌ای است؛ نه وسواس همکارش هرکول پوآرو را دارد که تا با دستمال صندلی را پاک نکند، روی آن نمی‌نشیند و نه همانند خانم مارپل است که در هیجان‌‌انگیزترین نقطه‌ داستان نگران قلب این بانوی کهن‌سال شوید. هلمز تیز و فرز است، ابایی ندارد از این که در میان گل و لای مرطوب زانو بزند تا ردپای مظنونی را دنبال کند یا اینکه در لباس یک لوله‌کش به پست‌ترین منطقه‌ لندن برود.

 او می‌داند که چگونه خالقانش را جاودانه کند. سر آرتور کانن دویل را تبدیل به نویسنده‌ای ارزشمند در ادبیات کارآگاهی می‌کند و از جرمی برت، مردی که او را در تصویر زنده کرد، هنرپیشه‌ای می‌سازد که به احترام بازی درخشانش باید کلاه از سر برداشت.

در ایران پیش از آنکه شرلوک هلمز از طریق شبکه‌ سوم سیما طرفداران خود را پیدا کند، کریم امامی، مترجم برجسته‌ زبان انگلیسی، او را به مخاطبان شناسانده بود. البته به جز او مترجمان دیگری هم داستان‌های هلمز را به فارسی برگردانده بودند، اما "هلمزشناسان ایرانی" ترجمه‌های کریم امامی را یکی از بهترین‌برگردان‌ها از داستان‌های دویل می‌دانند.

مجموعه‌ی چهارجلدی ماجراهای شرلوک هلمز در اوایل دهه‌ هفتاد شمسی در مجموعه‌ کتاب‌های سیاه رنگ انتشارات طرح نو به بازار آمدند. پس از آن نیز مژده‌ دقیقی، یکی دیگر از مترجمان صاحبنام، داستان‌های بلند هلمز نظیر اتود در قرمز لاکی، نشانه‌ چهار، درنده‌ باسکرویل، در‌ه‌ وحشت و جعبه‌ مقوایی را ترجمه کرد که توسط نشر هرمس به چاپ رسیدند.
دویچه وله

آرتور کانن دویل

سِر آرتور ایگناتیوس کونن دویل (به انگلیسی: Sir Arthur Ignatius Conan Doyle)، (زاده ۲۲ مه ۱۸۵۹ - درگذشته ۷ ژوئیه ۱۹۳۰)، نویسنده و پزشک اسکاتلندی بود. وی شهرت خود را مدیون خلق شخصیت شرلوک هولمز، کارآگاه خصوصی بسیار مشهور، است.


تولد و کودکی

آرتور کونن دویل، پزشک و نویسندهٔ اسکاتلندی، در ۲۲ مه سال ۱۸۵۹ میلادی در ادینبورگ چشم به جهان گشود. پدر وی چارلز دویل فرزند جان دویل و برادر ریچارد دویل بود. پدر وی همانند پدر و برادرش به کار نقاشی مشغول بود. البته عدم موفقیت وی در این رشته سبب شد تا وی به شدت به مشروبات الکلی اعتیاد پیدا کند و در نهایت به خاطر حمله‌های ناشی از بیماری صرع به آسایشگاه منتقل شود. او فردی جدای از خانواده بود که هیچ تلاشی برای تربیت فرزندان خود نکرد. آرتور تا سن نه سالگی در گروه مذهبی مدرسه مشغول فعالیت بود.
نوجوانی و جوانی[ویرایش]

از سال ۱۸۷۶ تا ۱۸۸۱ در دانشگاه ادینبورگ در رشته پزشکی تحصیل کرد. مدتی به عنوان پزشک یک کشتی در سفرهایی به غرب آفریقا کار می کرد و بالاخره در سال ۱۸۸۵ مدرک دکترای خود را از دانشگاه اخذ کرد. درکنار طبابت، برای روزنامه ها مطالب ادبی و مقاله می نوشت. بین سال های ۱۸۹۰ تا ۱۸۹۳ سری کتاب های شِرلوک هُلمز و دکتر واتسن او چاپ شد. سال های ۱۸۹۳ در معمای آخر شرلوک هلمز توسط دکتر موریاتی کشته شد. اما کونن دویل دوباره شخصیت محبوبش یعنی هلمز را زنده کرد و آثار ماندگار دیگری از بازگشت شرلوک هلمز به جای گذاشت. ۹ سال بعد در سال ۱۹۰۲ شاهکار خود یعنی سگ شکاری باسکِرویل را نوشت.

آثار

کونن دویل نویسندهٔ پرکاری بود و آثار زیادی دارد. علاوه بر کتاب‌های شرلوک هولمز، تعداد قابل توجهی رمان تاریخی، کتاب تاریخ، از جمله کتاب مفصلی دربارهٔ بوئرهای آفریقای جنوبی و نیز کتابی دربارهٔ احضار ارواح (که در اواخر عمر، سخت بدان معتقد شده بود) نوشته است. کتاب‌های شرلوک هولمز او، که اکنون بیش از خودش شهرت دارند، در ابتدا، با بی مهری مواجه شدند. خوانندگان زیادی حاضر به خریدن چنین کتابی نبودند. تا جایی که او، برای چاپ کتاب اتود در قرمز لاکی اش (A Study In Scarlet) مجبور شد به مجلاتی روی آورد که داستان‌های مختلف و کم فروش را در یک یا چند شماره خود با کاغذهای ارزان قیمت چاپ می‌کردند. اما پس از آن، رفته رفته بر شهرتش افزوده شد و پس از مدت کمی، همان نشریه حاضر به چاپ داستان او در یک کتاب جداگانه شد و این، نقطهٔ آغاز مجموعه‌های آرتور کونن دویل بود. او در 7 ژوئیه سال ۱۹۳۰ میلادی درگذشت.